جدول جو
جدول جو

معنی ناچ ناچ - جستجوی لغت در جدول جو

ناچ ناچ
از اصوات جهت راندن اسب
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از قاچ قاچ
تصویر قاچ قاچ
پاره پاره، چاک چاک، تکه تکه، ریش ریش، ریز ریز، تار تار، لخت لخت، شرحه شرحه
فرهنگ فارسی عمید
ارباً ارباً، قطعه قطعه، ترک ترک
لغت نامه دهخدا
از همه جای کفته، با ترکهای بسیار
لغت نامه دهخدا
(دِ پَ وَ)
نالنده، با آه و زاری، نالان نالان:
مهتر و کهتر همه با او به خشم
عالم و جاهل همه ز او نال نال،
ناصرخسرو،
از دهر جفاپیشه زی که نالم
گویم ز که کرده ست نال نالم،
ناصرخسرو،
گر باغ تازه روی جوان گشته خندخند
چون ابر نال نال چنین بابکا شده ست،
ناصرخسرو
لغت نامه دهخدا
(نُ نُ)
صدائی که به علامت تأسف از کار ناخوشایند یا غیرمنتظری که دیگری کرده است از دهان برآرند، یا هنگامی که بخواهند از تأیید کار و سخن کسی سر باززنند
لغت نامه دهخدا
تصویری از غاچ غاچ
تصویر غاچ غاچ
با ترکهای بسیار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قاچ قاچ
تصویر قاچ قاچ
ترک ترک، قطعه قطعه
فرهنگ لغت هوشیار
نالان نالان نالنده نالنده: از دهر جفا پیشه زی که نالم گویم زکه کرده است فال نامم ک (ناصرخسرو)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نچ نچ
تصویر نچ نچ
آوایی که بعلامت عدم قبول یا تاسف ازکاری ازدهان برآورند، نه خیر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قاچ قاچ
تصویر قاچ قاچ
قطعه قطعه، ترک ترک
فرهنگ فارسی معین
گشاد گشاد
فرهنگ گویش مازندرانی
محرف واژه ی شناس که به میمون گفته می شود، نوعی تحقیر و تخفیف
فرهنگ گویش مازندرانی
افسوس خوردن، لفظ معمول برای راندن اسب
فرهنگ گویش مازندرانی